جودی آبوت درون من-1

ساخت وبلاگ
گاهی تلخی‌‌ِ روزگار ذائقه‌‌‌ام را به هم می‌ریزد. زندگی برایم خالی از طعم و مزه می‌شود و لقمه‌های کوچکِ شادی از گلویم پایین نمی‌رود. سفره‌ای برابرِ من باز است و من به جای خوردن و نوشیدن از آن، به همان یک اتفاقی می‌اندیشم که این همه رنگ را در نظرم بی‌رنگ کرده است. این‌طور وقت‌ها فراموش می‌کنم سپاس‌دارِ تو باشم.وقتی دچار این گرفتگیِ خاطر می‌شوم باید پیش از خوردن هر چیز، با بامیه‌ی نامِ تو افطار کنم. باید بخوانمت.نامت شکرین است. بر لب که می‌نشیند کامم را شیریت می‌کند. 《یا من ذِکرُهُ حُلْوٌ》 جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 0:03

خواب دیدم جایی هستم و احسان علیخانی دارد با من درباره برنامه جدیدی که قصد ساختنش را دارد صحبت می‌کند. از پروژه عظیمی می‌گفت که برای بخش‌بخش آن افراد متعددی با او همکاری می‌کردند. او برای من هم یک پیشنهاد کاری داشت، اینکه نویسندگی یکی از بخش‌ها را به عهده بگیرم. برخلاف بیداری که معمولاً در برابر پیشنهادهای جدید دست و پایم می‌لرزد و به این فکر می‌کنم که آیا این پیشنهاد را قبول کنم یا نه، آیا از پس آن برمی‌آیم یا نه و ... خیلی سریع و به راحتی گفتم: باشد. انجامش می‌دهم. بعد گفت تا زمانی که قصد ساختن آن پروژه را دارند می‌توانم نویسندگی برنامه‌هایی درباره افطار و ماه رمضان را هم برایش انجام دهم. در این مورد هم باز بی‌معطلی گفتم: باشد. آن را هم انجام می‌دهم! البته می‌توانستم احساس کنم که آنجا هم اندک دلهره‌ای تهِ دلم بود اما آن‌قدری نبود که جلوی پذیرش چنین پیشنهادی را بگیرد یا مانعش شود. من در خواب‌هایم پر دل و جرئت‌تر از بیداری‌ام هستم. جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 0:03

چند روزِ گذشته روزهایی پر از قرص ژلوفن بود. روزهایی پُرِ درد. اما خب همه‌اش این نبود. مثلا بر تنبلی‌ام هم تا حدودی غلبه کردم و به جستجوی مقالات علمی-پژوهشیِ مرتبط با موضوعِ انتخابی‌ام پرداختم. برای به دست آوردن پیشینه پژوهش دو تا از مقالات را خواندم و چند خطی درباره‌شان نوشتم. از استادم هم سوالی در همین رابطه پرسیدم و فهمیدم می‌توانم پیشینه را محدودتر کنم. رتبه‌بندی مجلات علمی زبان و ادب فارسی را هم بررسی کردم. اما تا خواستم کمی بیشتر ادامه دهم، کار مجله فشرده‌تر شد. درواقع ما بالاخره حمایت یک سازمان دولتی را به دست آوردیم و همین موضوع حجم کارمان را بیشتر کرد. چون باید به جای یک شماره، دو شماره مجله را آماده می‌کردیم‌. فعلا مشغول آماده‌سازی‌اش هستیم. پریروزها به کتابخانه هم رفتم تا کتاب‌های قبلی‌ام را پس دهم. این‌بار نخستین عشق تورگنیف را امانت گرفتم. کتابی که از مدت‌ها پیش قصد خواندنش را داشتم. وقتی خواستم شروعش کنم تصویر آن را در یکی از پیام‌رسان‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتم و یکی از هندوستانیان هم راغب شد ترجمه فارسی آن را بخواند. دقایقی پیش خواندنش را تمام کردم. داستانی نبود که بگویم تکانم داد. روایتی از تجربه‌ی عشق در سنین نوجوانی بود. تقریبا از جایی به بعد می‌شد رقیب عشقی راوی داستان را زودتر از خودش شناسایی کرد. من صفحات پایانی کتاب را بیشتر دوست داشتم. شاید چون راوی بزرگتر و پخته‌تر شده بود و می‌توانست به نتایج و نگاه تازه‌تر و جامع‌تری برسد. راستش خیلی وقت بود که دلم تنگ شده بود دوباره رمان یا داستانی به دست بگیرم و بخوانم. درست است که موضوع پایان‌نامه‌ام هم بررسی ۴۰ داستان کوتاه بود اما من دلم لک زده جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 0:03